smsشب یلدا

(لطفا برای تماشای smsهای بیشتر ادامه مطلب مراجعه کنید)

يلدا مبارک - پيامک جديد.
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.
.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
.


ادامه مطلب
[ شنبه 25 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:47 ] [ mehdi ] [ ]
قرارمان

قرارمان باران بود

ساعت دلدادگی

کنار عشق

یادت هست ؟!

من آمدم

باران هم

و رنگین کمان

برای عشق

تمام قطره ها را

در انتظارت قدم زدم

و خیابان را

تا تمام شهر

به جستجوی تو بردم

تو امّا نیامدی

نمی دانم اشک بود یا باران

چیزی بر گونه ام سر می خورد

و روی کفش ها یم می چکید

که می گفت

تو در خواب من جا مانده ای

و من ...

چشم هایم را

به ملاقات آورده بودم !

همیشه ...

این گونه از رؤیای تو

تنها

به خانه بر می گردم


 

 

[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:55 ] [ mehdi ] [ ]
حس نبودن

دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام

وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند ...

چه دلتنگم ...


 

[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:50 ] [ mehdi ] [ ]
سخت...

سخت است
و صبر از کوچه پس کوچه های این شهر
...مرا جمع می کند
تا به خانه اش برساند
چند نسخه ام می کند
برای پیچیده تر شدن
با زیر صدای هایده که از دهان راننده اتوبوس می خواند
سخت است اما شدنیست
و تمام حرفش همین بود: عادت کرده ای به از دست دادن ماری
با دستهای خالی از دست می دهم
پیش از دست یافتن
پیش از دست انداختنش
از دست رفتنش
دست به دست کردنش
که دستش ده بازی من و تو نبود
ما مافیای جدیدی ساختیم از دست به سر کردن
دست به سر کردن تماس ها، نزدیکی ها
ما از روابط
خطوط جدیدی ساختیم
از اشغال با صدای ممتدِ مشترک موردنظر، بوق بوق بوق، خاموش است
از چشم عزیزم
عزیزم عزیزم عزیزم مورد جدید را جا به جا کن
روی دست بچرخان
به هوا بیندازش تا چرخ چرخ چرخ
چند قسمتش کن
قسمش بده به آنچه اعتقاد
دارد؟ ندارد؟
به امید از دست رفته ای که سرچار راه روزنامه های حوادث را لبخند
می زند می زند میزند
آنفدر که دردم می گیرد
درد، استخوان می شود
در انتظار شکست
شکسته شدن
و تو که خوب تکه می کنی، تکه تکه می کنی، قلم می کنی، قلم دوش می کنی
و درد می آیدم
دردم می آید
درد منتظر می شود
انتظار درد می شود
از فرق سر تا نوک انگشت هایم را جر می دهد
جر می زند که بی تقصیر است
هییییییییییییییییییس
بازی من و تو شکل دیگری داشت
حل می شد در بوی سیگار
در بوسه ها ممتد چند ساعته
آنقدر که نمی شد جدایشان کرد
ازدرد از سیگار از بوسه. بیا بیا بیا بازی کنیم بیا بازی بازی بازی
نه نه نه نتواتستم لحظه را از هم اغوشی نجات دهم سیگار را از هم آغوشی بوسه را از هم آغوشی
بیا دیوار را بلند بلند بلند ستون کنیم بین خودمان
در به دری از کریمخان تا قائم مقام/ که کوچه کوچه سرگردان/حراج/ با پلاکهای برعکس
آویزان آویزان آویزان می شوم
از ابرانشهر تا سلبمان که خاطراتم را تصویری می کند در انتظار تدوین
تا با آن بلکه کمی ضرب/ کمی دست/ کمی رقص/ با دور تازه ای از مافیا
مافیای تازه ای از ما/همین ما چند نفر/
که نمی دانم خدایا دقیقا چند نفر بودیم؟
که مثل بوته سبز و گاهی سرخ سرخ سرخ.گاهی زرد
نیمی از نسخه هایم روی آسمان شهر به حراج می روند
و نیمی دیگر در آستانه ی راهبگی
بتاز شوالیه، بی اسب/ بتاز بی لبخند
بتاز و رنگم کن/ قول بده هر نسخه را به شکل تازه ای آب کنی
آبش کن و سرازیر از چشمهام
که تمامی دریاها را گریستم
تا قلمت را از مرکبم پر کنی
چقدر باید می تاختی تا باور کنم
که اسب ابتدای توست روی زمین
و ما در انتها تنها از کنار هم می گذریم
و تمامی زنگها و خطوط برای ما خواهند نواخت

تلفن ها خاموش می شود
و شماره ها یکی یکی یکی می افتد توی دامنم
تمامی خطوط تنم مسدود است
تا به امکان پذیر نبودنت به راحتی تن دهی
بخواب عزیزم آسوده بخواب
خطوط جوابم کرده اند
و در حال حاضر تماس با مشترک مورد نظر امکان پذیر نمی باشد
[ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ] [ 23:22 ] [ mehdi ] [ ]