دلبسته...
دلبسته...

 

 

آرزو،آرزوی با تو بودن،آرزوی لحظه ای بوئیدنت

 

آرزوی یک بوسه،آرزوی در آغوش گرفتنت

 

میگویند در این شب از خدایت چیز های کوچک نخواه

 

خواسته هایم به نظر پوچ و بی نهایت کوچکند

 

ولی این نهایت ارزوی دلم است

 

کاش در ارزوهای مقدس و زیبایت

 

ذره ای یاد ماهم باشی...!

 

 

خسته از روزهای تکراری

 

افسرده از بازی روزگار

 

دل زده از مردم دنیا

 

آزرده خاطر از همه

 

شکست های پی در پی

 

و .... و .... و .... و .... و

 

اینها همه تاوان است

 

تاوان یک نگاه

 

یک نگاه و لرزش دل

 

کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

 

....!

 

 

عید ها پشت سر هم می آیندو میروند

 

ومن در حسرت روزهای سپری شده

 

حسرت جدایی ها دوری ها سختی ها

 

حسرت سالی که بی تو بهار شد

 

حسرت یک سال از عمر دیگری که

 

بی تو سپری شد...

 

 

نمی دانم چرا اینگونه است؟

 

وقتی نگاه عاشق کسی به توست

 

می بینی اما

 

دلت بسته به مهر دیگری است

 

بی اعتنا می گذری

 

و عاشقانه به کسی می نگری

 

که دلش پیش تو نیست...

 

 
خود را نرنجان آنکه بودنت را قدر ندانست....
 
 
لایق حضور در فکرت هم نیست...


[ یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:, ] [ 15:30 ] [ mehdi ] [ ]